𝓑𝓮𝔂𝓸𝓷𝓭 𝓞𝓷𝓮 𝓓𝓲𝓶𝓮𝓷𝓼𝓲𝓸𝓷

  • خانه
  • آرشیو
  • نوشته‌ها

۵۴۱ | سکوتی از جنس دوست داشتن

یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴، 21:23

‌به هشت ماه گذشته که فکر می‌کنم می‌بینم من واقعاً دوستش داشتم (و البته دارم) که حالا تونستم با وجود تمام دلتنگی‌ها و تمام ذوق و هیجانم برای ارتباط باهاش، طبق خواسته‌ی اون عمل کرده و سکوت کنم… دوستش داشتم (و البته دارم) که حتی در نبود گفتگویی صمیمانه همچنان در هر لحظه دلم هواشو میکنه اما حرفی نمیزنم و دور میمونم تا حضورم باعث رنجش خاطری که برام عزیزه نشه…

خیلی وقته که این احساس دیگه رنگ و بوی وابستگی نداره و فقط عشقه که من رو می‌کشونه به سمتش و فقط عشقه که باعث میشه راضی باشم به رضای هرچیزی که باعث آرامش و لبخندشه...

کاش میشد بهش بگم که عزیزدلم، گاهی عشق یعنی نزدیک بودن و گاهی یعنی فاصله گرفتن و من هر دو رو با تمام قلبم برای تو زندگی کردم... ♡

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۴۰ | دلتنگی

یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴، 15:58

یه جاهایی یهویی از خودم می‌پرسم که یعنی اونم گاهی دلش برام تنگ میشه؟ یعنی ممکنه یه وقتایی بهم فکر کنه؟ ):

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۳۹ | کادوی تولد

یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴، 15:18

کادوی تولد قندی جون اوکی شد :)

انشالله که قسمت بشه تقدیمشون کنیم وگرنه افسردگی می‌گیرمااا از الان گفته باشم!

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۳۸ | نیروی پرخاشگر!

یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴، 14:38

به یکی از همکارام، جلوی مسئولمون تذکر دادم از زیر کار در نره و فکر کردم کسی حواسش نیست اما بعدش یکی دیگه از همکارم گفت چه با ابهت برخورد کردی و فهمیدم بچه‌ها شنیدن! :)

من واقعاً اعصابم نمی‌کشه یکی از زیر کار در بره! همه باهم میگیم و میخندیم ولی وظایف هرکسی مشخصه و نباید رو حساب احترام و صمیمیت از کارمون بزنیم! همه به یک اندازه حقوق می‌گیریم و باید کار رو درست و کامل انجام بدیم!

ایشالله که شرایطی پیش بیاد کلاً تو این سیستم نمونم وگرنه من اگر باسابقه بشم از اون نیروهایی میشم که با همه خوبنا ولی در عین خوب بودن نیروها رو پاره میکنن! D: الان امکاناتم محدوده وگرنه در اسرع وقت اول بچه‌های خدماتمون رو می‌شستم میذاشتم کنار بعدشم میومدم سراغ بقیه! :)) واقعاً سیستم به مسئولی مثل من نیاز داره :))

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۳۷ | یکشنبه

یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴، 9:51

یه دوره‌ای اینقدر یکشنبه‌ها اکلیلی و جذاب بود که الان دلم خواست ای کاش امروز هم یه یکشنبه‌ی اکلیلی و قشنگ و قندی می‌بود... :)

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۳۶ | سوسول بازی‌های آیفون!

شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، 20:34

امروز تو محل کار، دستامو شستم و بدون اینکه خشک کنم گوشیمو درآوردم و مشغول کار کردن شدم و بعد که اومدم خونه و گوشیم رو زدم به شارژ برای اولین بار با ارورِ «Liquid Detected» مواجه شدم که میگفت گوشی یا کابل لایتنینگ رطوبت گرفته و امکان شارژ شدن وجود نداره /:

یه وقتایی این آیفون یه لوس بازی‌هایی درمیاره که دلم میخواد بزنم تو سرش! یه ذره مرطوب شدی دیگه این جلف بازیا چیه میمون! :))

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۳۵ | سورپرایز تولد :)

شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، 19:16

امسال تولدم وقتی تو اوج جنگ بودیم و حتی اینترنت هم ملی شده بود و دوستام به جز چند نفر، اونطور که باید کنارم نبودن و از طرفی با قندجان تو دوران خیلی بدی بودیم که با تمام وجود احساس میکردم ازم متنفره و این موضوع شدیداً غمگینم میکرد و تمام روز تولدم منتظر یک پیام تبریک ساده ازش بودم که البته اتفاق نیفتاد، تصمیم گرفتم تو روز تولد آدم‌هایی که برام عزیز هستن بهشون یادآوری کنم برام مهمن و یه جوری خوشحالشون کنم... احساس کردم رسالتم اینه تلاش کنم اطرافیانم تو روز تولدشون شاد باشن و خب همونجا تصمیم گرفتم یه سنتی رو پایه گذاری کنم و روز تولد دوستان و خانواده براشون گل بخرم چون هم خودم عاشق گلم و هم به نظرم گل گرفتن خیلی وایب قشنگی داره :)

و خب امروز اولین مأموریت خوشحال سازی با گل با موفقیت انجام شد :) البته که تولد دوستم هفته‌ی قبل بود اما خب به دلیل کنسلی برنامه‌هامون یک هفته‌ای با تأخیر خوشحالش کردم و از خودم راضیم :)

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۳۴ | ویارهای عجیب!

شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، 13:34

چند روزی بود دلم بلال بخارپز شده میخواست و امروز به وصال رسیدم :)

به همکارم میگم به نظرم من بیشتر از تو حاملم :)) هم شکمم بزرگه، هم ویارهای فراوانی دارم و مدام دلم یه چیزی میخواد!

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۳۳ | تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام…

شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، 11:23

اونقدر دلم تنگ شده براش... اونقدر حرف دارم که باهاش بزنم...

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۳۲ | برگ ریزون

شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، 8:40

واقعاً آدامس فایو شده ۷۰۰ هزاااار تومن؟ /:

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۳۱ | بهترین‌ها درراهه :)

شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، 8:19

تغییراتی که دنبالش بودم ممکنه اونطور که بهش فکر کرده بودم پیش نره و چند ماه چالش داشته باشم اما چون از اول از خدا خواستم هرچی خیر و صلاحمه پیش بیاد، به نظرم هر اتفاقی که بیفته بهترینه و راضیم به رضای خداوند :)

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۳۰ | شروع هفته‌ی جدید

شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، 8:15

امیدوارم یه هفته‌ی اکلیلی و قشنگ پیش روم باشه :)

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۲۹ | پوستی بی نقصم آرزوست

جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، 22:18

این چند روز اخیر که زیاد بیرون رفتم و برای بیرون رفتن آرایش کردم، به وضوح شاهد سبز شدن جوش‌های نازیبا روی صورتم هستم ):

سه‌شنبه که رفتم پیش متخصص پوست بهم گفت دیگه برای جوش‌هات نیازی به درمان دارویی نداری و درمان موضعی کافیه، فقط از نظر غذایی هم رعایت کن که خب این چند روز از نظر غذایی هم رعایت نکردم و چیزهای مضر خوردم ):

فردا هم که باید با دوستم برم بیرون و نمیشه آرایش نکنم اما قوووول میدم بعدش تا چند هفته اصلاً سمت این اعمال ناپسند نرم و به پوست خودم رحم کنم...

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۲۸ | سورپرایز تولد با تأخیر

جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، 21:13

قرار بود یک هفته‌ی پیش برای دوستم گل بخرم به مناسبت تولدش اما چون برنامه‌ی بیرون رفتن کنسل شد و یهویی دقیقه نود دوباره گفت بیا همینجوری بریم بیرون، دیگه شرایط خرید عجله‌ای رو نداشتم و تو اون فرصت کوتاه سفارش آنلاین هم جایی ازم قبول نکردن!

حالا فردا که میشه یک هفته بعد از تولدش، قراره بریم کافه و میخوام براش گل و یه کیک کوچولو بخرم و خوشحالش کنم... میدونم دیر شده ولی خب چاره‌ای نداشتم و متأسفانه با توجه به شیفت‌هامون زودتر از این برناممون با هم جور نبود که بخوایم بریم بیرون... خلاصه که مهم نیته و امیدوارم فردا بتونم خوشحالش کنم :)

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۲۷ | معیارهای ظاهری

جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، 20:30

من امروز وقتی که به اصرار مامانم رفتم تا با یه بنده خدایی دیدار داشته باشم، با دیدن اون آقا دیگه کاملاً مطمئن شدم که من عاشق پسرای تقریباً قدبلند و کمی تا حدودی تپلی هستم و پارتنر قدکوتاه و لاغر اصلاً بهم حس خوبی نمیده!

درسته که دلیل اصلیم برای اینکه از اون آقا خوشم نیومد و باب میلم نبود یک سری موضوعاتی بود که لابه‌لای حرفاش بهشون اشاره کرد اما از همون نگاه اول بنده خدا اصلاً به دلم ننشست و اصلاً نتونستم باهاش ارتباط بگیرم و سر ذوقم نیاورد برای یک هم صحبتی خوب!

جدا از تمام معیارهای دیگه، بنده تو چند سال اخیر به این نتیجه رسیدم که از لحاظ قد و هیکل شوهر/دوست پسر باید قدش بلندتر از آدم باشه که تو بغلش جا بگیری نه اینکه حس کنی تو جیبت جا میشه، باید تپلی باشه که می‌بینیش دلت بخواد گاز بگیریش، باید شکمو باشه که پایه‌ی غذا خوردن و شکم چرانیت باشه، باید نرمالو باشه نه استخونی و سفت! فعلاً سفارش دیگه‌ای ندارم، لطفاً در همین حد رو داخل منو لحاظ بفرمایید تا بعد! :)))

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۲۶ | سخت‌گیری!

جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، 18:28

اطرافیان انتظار دارن در مراحل آشنایی با افراد جدید، با همه چیز اوکی باشیم!

میگیم فلانی شغل و درآمد مناسبی نداشت، براشون عجیبه که جواب منفی دادیم! میگیم فلانی ظاهرش اصلاً باب میل نبود، براشون عجیبه که جواب منفی دادیم! میگیم فلانی عقایدش باهامون همخوانی نداشت، براشون عجیبه که جواب منفی دادیم! میگیم فلانی اخلاقش خوب نبود و قطعاً باهاش به مشکل میخوردیم، براشون عجیبه که جواب منفی دادیم!

با چی باید مشکل داشته باشیم که عادی باشه و اگر جواب منفی دادیم، بهمون برچسب سخت پسندی و سخت گیری و این چیزا نخوره؟ اینکه یک سری ایده‌آل‌ها داشته باشیم و دنبال کسی با اون معیارها (حداقل ۷۰٪) باشیم عجیب و فضاییه؟ مگر غیر اینه که در مقابل ما، پسرها هم قطعاً یک سری معیارها دارن که میان سراغمون؟ چرا توقعات پسرها عادیه اما معیارهای ما میشه سخت گیری؟

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۲۵ | منطق مادرانه :))

جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، 13:40

از نظر مامان من نمیشه که آدم تو ۲۷ سالگی مجرد باشه بعد دوست پسرم نداشته باشه!

مادرم، چی کار کنم من بی عرضم و نه بلدم شوهر تور کنم، نه بلدم دوست پسر پیدا کنم! من یه آدم بی استعداد و چلمنگم و بذار در تنهایی و سینگلی خودم بمیرم زن :)))

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۲۴ | ریسمون سیاه و سفید!

جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، 13:34

اونقدر چشمم ترسیده که تو این چند وقت، دوستام هروقت خواستن درموردش به خوبی حرف بزنن یا خاطره‌ بگن و جویای احوالش بشن هم بحث رو عوض کردم!

انگار ته ذهنم یه موجودی هست که معتقده هرجا اسمش بیاد قراره روحش ظاهر بشه و بعد فارغ از اینکه داشتیم درموردش چی میگفتیم، با من دعوا کنه و بگه دیدی همیشه پشت سر من حرف میزنی پس قهر قهر تا روز قیامت!!! الحمدالله خل که بودم الان از استرس این موضوعات خل‌تر هم شدم! :))

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۲۳ | ملاقات با دوستان

جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، 10:11

آخرین باری که این جمع دور هم بودیم یه جمله‌ی لعنتی با چاشنی بی فکری و هیجانی فکر کردن من و ایجاد یه سؤتفاهم سنگین، نتیجه‌ای به جا گذاشت که چند ماه تلخی و دلخوری و افسردگی به همراه داشت... یه جورایی انگار می‌ترسیدم دوباره تو اون جمع باشم ولی دیگه با خودم کلنجار رفتم و گفتم بهتره خودم رو بابت این اتفاق ببخشم و سعی کنم برای خودم و برای عزیزی که ناراحت کردم به شکل دیگه‌ای جبران کنم... البته کاش میتونستم برای دوستی که من ناخواسته باعث بد جلوه کردن اون شدم هم کاری بکنم اما خب فعلاً در شرایطی نیستم که بتونم اوضاع رو برای اون هم بهتر کنم و فقط درتلاشم وضعیت ارتباطی خودم رو پایدار و مثبت نگه دارم تا مجدد چالشی به وجود نیاد چون واقعاً دیگه از لحاظ روانی و احساسی تحمل و کشش یک تلخی رو ندارم و میخوام در آرامش باشم...

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۲۲ | صبحی نو

جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، 10:0

صبح است و هوای دل من مثل بهار است
پلکی بزن و صبح بخیر غزلم باش ♡

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۲۱ | صفحه‌ی محبوبم :)

پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، 18:52

اگر زندگی من یک کتاب بود، صفحه‌ی تو گوشه‌ای خمیده داشت... ♡

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۲۰ | سیزدهمین روز از شهریور

پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، 9:54

فعلاً این متن اینجا ثبت بشه تا یک روزی اگر فرصتی پیش اومد، برای خودش بفرستم... :)

«به گذشته که فکر می‌کنم، هیچ حس پشیمونی تو دلم نیست. من هیچوقت از آشنایی با تو پشیمون نشدم و برعکس تو زیباترین اتفاقی بودی که میتونستم در یک دوستی تجربه کنم. من خوشحالم که فرصت داشتم کنارت باشم. تو بهترین دوستی بودی که تا به امروز شناختم، نزدیک‌ترین رفیقم، هم‌صحبت صادق و کسی که بیشتر از هرکسی به دلم نزدیک شد…
من خوشحالم که دوستت داشتم و هنوز هم این احساس در قلبم هست. خوشحالم که اکثر روزها این عشق و صمیمیت در وجود هردوی ما جریان داشت و همه چیز اینقدر متقابل بود و هر دو میدونستیم چقدر برای هم عزیزیم…
تو روزهایی که کنار تو بودم، بعضی روزها اونقدر خواستنی و پررنگ بودن که هیچ غباری نمیتونه اونها رو از خاطر من پاک کنه. روزهایی که حتی با وجود تمام چالش‌ها و دلخوری‌ها، تو قلبم درخشان باقی موندن و تا همیشه برای من ارزشمند خواهند بود...
برخی لحظه‌ها جاودانه میشن درست مثل برخی از آدم‌ها...♡ »

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۱۹ | با کهنه شراب مست‌تر میشه شد

پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، 6:14

با آنکه نان برکت است
تو اما برایم شراب باش
بگذار با تو مست شوم
تا از تو سیر...

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۱۸ | بهارِ شاد

چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، 21:37

از سرکار اومدم خونه و خیلی خوشحال و شاد و خندان لاک سرخابی زدم چون که با وجود خیلی از اتفاقات، من هنوز هم سیزدهم شهریور رو یه جور خاص و متفا‌وتی دوست دارم و فردا قراره فارغ از همه چیز یه دختر سرزنده‌ی خوشحال باشم :)

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۱۷ | تاریخ‌های قشنگ

چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، 16:40

فردا سیزدهم شهریور قشنگمهههه :)

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۱۶ | رویا

چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، 16:2

وقتی رویایی در کار نباشد، آدم‌ها تلف می‌شوند...

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۱۵ | چهارشنبه‌

چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، 10:50

لانگ امروز رو کلاً در بخش خودمون تشریف ندارم و احتمالاً قراره یک چهارشنبه‌ی دشوار رو پشت سر بذارم اما خب درنهایت حال روحیم خوبه و خوشحالم و همین کافیه :)

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۱۴ | از پوست به ریه!

سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، 20:53

۵ ساعت از امروزم رو در مطب پزشکان محترم به سر بردم و تازه کارم تموم شد و به خونه برگشتم...

در مطب پوست بین خانم‌هایی بودم که میخواستن زیباتر بشن و در مطب ریه بین پیرمردهایی که سرفه میکردن و غر میزدن که چرا نوبتشون نمیشه! :)

بین پیرمردها یاد این حرفش افتادم که اونروز داشت به یکی از بچه‌ها می‌گفت من دیگه پیر شدم! نمیدونم شاید تا حالا خودشو تو آینه ندیده یا شایدم اصلاً پیر ندیده و تعریفی از پیر شدن نداره وگرنه چطور به این جوونِ جذابِ گاز گرفتنی میگه پیر؟ پیرمردِ قشنگم :)

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۱۳ | برنامه‌ی امروز

سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، 13:31

امروز عصر قراره از مطب این دکتر، بریم مطب اون دکتر و ساعت‌ها هم تو مطب‌ها منتظر بشینیم که نوبتمون بشه... چقدر عالی! :)

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ

۵۱۲ | دلتنگی به مقدار فراوان

سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، 9:13

ولی من جدی دلم تنگه براش ):

نمیدونم چرا امروز رو با این حجم از دلتنگی شروع کردم...

sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ
صفحه قبل صفحه بعد
© 𝓑𝓮𝔂𝓸𝓷𝓭 𝓞𝓷𝓮 𝓓𝓲𝓶𝓮𝓷𝓼𝓲𝓸𝓷
طراح قالب: وبلاگ :: webloog
جدیدترین‌ها
  • ۶۳۱ | وراجی کردن جمعه ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
  • ۶۳۰ | خواب پریشان جمعه ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
  • ۶۲۹ | مادر و پدرهای خجسته! پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
  • ۶۲۸ | ادمین پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
  • ۶۲۷ | مستر شین پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
  • ۶۲۶ | ماکارونی پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
  • ۶۲۵ | خوابگاه دانشجویی پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
  • ۶۲۴ | حرف حق :)) پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
  • ۶۲۳ | برابر پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
  • ۶۲۲ | بُرد و باخت پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
  • ۶۲۱ | استیکر دیواری پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
  • ۶۲۰ | خداحافظ بی پولی D: چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴
موضوعات
  • فیلم و سریال
آرشیو
  • شهریور ۱۴۰۴
  • مرداد ۱۴۰۴
  • تیر ۱۴۰۴
  • خرداد ۱۴۰۴
  • اردیبهشت ۱۴۰۴
  • فروردین ۱۴۰۴
امکانات