۹۳ | برگشتن به زندگی
جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، 22:25
برگشتن به زندگی مثل بالا اومدن از ته یه چاه عمیقه. گاهی خودتو بالا میکشی و به نور نزدیک میشی اما یه لحظه طناب رها میشه و میافتی پایینتر از جایی که بودی و دردش عمیقتر میشه چون فکر کرده بودی دیگه تموم شده...
بعضی دردها نمیرن و فقط سکوت میکنن. پشت خندهها، پشت شلوغی روزها یه جایی ته قلبم نشستن. گاهی فکر میکنم تموم شدن، بعد یهو با یه جمله، یه آهنگ، یا حتی یه نگاه، برمیگردن...
میدونی گاهی زندگی همینه: هم زمان غم داشتن و ادامه دادن، هم زمان خسته بودن و لبخند زدن و این هم زمانی، شجاعانهترین شکل زنده بودنه...
sᴘʀɪɴɢ ɢɪʀʟ