𝓑𝓮𝔂𝓸𝓷𝓭 𝓞𝓷𝓮 𝓓𝓲𝓶𝓮𝓷𝓼𝓲𝓸𝓷

امروز فکر میکردم فقط من احساسم اینه که همه چیز درنهایت آشفتگیه ولی بعدش دیدم نه بقیه هم نظرشون همینه!

صبح که آشفته سپری شد، عصر هم تا لحظه‌ی آخر کار بود و تازه با در نظر گرفتن اینکه فردا صبح دوباره تو همون بخشم و نیاز نیست آخر شیفت عصر بخش رو مرتب تحویل بدم همه چیز رو بهم ریخته رها کردم تا بیام خونه و بتونم به یلدا برسم.

خلاصه که واقعاً لانگ یلدایی جالبی بود!