۴۰۸ | دلسوزی ممنوع!
چند ماه پیش یه روزی رو تو برنامه مرخصی بودم. روز قبلش شنیدم که فردا کار خیلی زیاده و پس فرداش کار کم. رو حساب اینکه چون من مرخصی هستم و فردا کار زیاده، ممکنه به همکارام فشار بیاد دلم سوخت و به مسئولمون گفتم میشه من مرخصی فردام رو جابجا کنم و فردا بیام و به جاش پس فردا که کار کم هستش مرخصی بگیرم؟ مسئولمون اوکی داد و من فرداش اومدم...
چند وقت بعدش سر یه موضوع دیگه، مسئولمون وسط حرفاش اومد گفت که من همه جوره راه میام باهاتون حتی اومدی مرخصیت رو جابجا کردم واست. بعد من پوکرفیس شدم و تو دلم اینجوری بودم که من اومدم رو حساب همکاری لطف کردم مرخصیم رو جابجا کردم که به همکارام سخت نگذره بعد الان رو سر من منت میذارن که ما جابجا کردیم واست /:
اینجا بود که فهمیدم خیلی وقتها ما میخوایم یه لطفی بکنیم اما تهش بابت لطف خودمون دیگران ازمون طلبکار میشن! بعد اون موضوع دیگه کاری به شلوغی و خلوتی ندارم و طبق درخواستیم مرخصی و آفم رو استفاده میکنم و فهمیدم خیلی جاها نباید مهربون باشی و دلسوزی کنی...