۵۳۵ | سورپرایز تولد :)
امسال تولدم وقتی تو اوج جنگ بودیم و حتی اینترنت هم ملی شده بود و دوستام به جز چند نفر، اونطور که باید کنارم نبودن و از طرفی با قندجان تو دوران خیلی بدی بودیم که با تمام وجود احساس میکردم ازم متنفره و این موضوع شدیداً غمگینم میکرد و تمام روز تولدم منتظر یک پیام تبریک ساده ازش بودم که البته اتفاق نیفتاد، تصمیم گرفتم تو روز تولد آدمهایی که برام عزیز هستن بهشون یادآوری کنم برام مهمن و یه جوری خوشحالشون کنم... احساس کردم رسالتم اینه تلاش کنم اطرافیانم تو روز تولدشون شاد باشن و خب همونجا تصمیم گرفتم یه سنتی رو پایه گذاری کنم و روز تولد دوستان و خانواده براشون گل بخرم چون هم خودم عاشق گلم و هم به نظرم گل گرفتن خیلی وایب قشنگی داره :)
و خب امروز اولین مأموریت خوشحال سازی با گل با موفقیت انجام شد :) البته که تولد دوستم هفتهی قبل بود اما خب به دلیل کنسلی برنامههامون یک هفتهای با تأخیر خوشحالش کردم و از خودم راضیم :)