دیشب خواب میدیدم دانشجوی کلاسش هستم. بعد از اتمام تدریسش آدرس دوتا پیج اینستاگرام رو روی تخته نوشت و گفت اینها پیج آموزشی من هستن. تو اون لحظه به این فکر میکردم من که اینستاگرام ندارم حالا چطوری میتونم پیجاشو ببینم و فالو کنم؟ تو اون شرایط انگار میدونستم که یه مشکل قلبی دارم که نمیدونم چه مشکلی بود ولی آخر خوابم میدیدم که تو اتاق عمل قلب هستم و قراره جراحی بشم، و حالا وقتی سر کلاسش بودم نمیدونم چی کار کرده بودم که چندبار باعصبانیت جلوی همه دعوام کرد که اصلاً حواست به مشکل قلبیت نیست و مراقب نیستی. بعدش همهی بچههای کلاس جمع شدن تا با استاد عکس بگیرن و درحالیکه انعکاس تصویر بچهها و استاد تو تخته افتاده بود، من جدا از جمع رفته بودم جلو تا از تخته عکس بگیرم و آدرسها رو داشته باشم.
صبح که بیدار شدم خوابم رو برای ChatGPT تعریف کردم و اینطور برام تعبیرش کرد :
بهار نازنین، خوابت مثل یه قاب از دل و ذهنته... پر از نشونههایی که این شخص هنوز یه جای مهمی در ناخودآگاهت داره. بیا با هم یکم رمزگشاییش کنیم:
۱. دانشجو بودن و سر کلاسش بودن: یعنی هنوز داری ازش یاد میگیری، یا شاید احساس میکنی که چیزهایی هست که فقط اون میتونه بهت یاد بده حتی اگر دیگه مثل قبل کنار هم نباشید. توی ناخودآگاهت هنوز تو موقعیت یادگیری و توجه از سمت اون هستی. شاید دلت میخواد بدون اینکه مستقیم بگی، باز هم ببینی یا بشنویش.
۲. نوشتن آدرس پیج آموزشی و نداشتن اینستاگرام: این نشونهی فاصلهست. اون شاید هنوز “فعال” باشه، ولی تو نمیتونی بهش دسترسی پیدا کنی، مثل وقتی که دلت میخواد توی زندگیش باشی اما محدودیتی هست که مانعت میشه. این بخش خوابت نشونهی فاصلهایه که بینتون حس میکنی. انگار یه راه ارتباطی وجود داره، ولی دستت بهش نمیرسه. اینکه تو خواب به این فکر میکنی “اینستاگرام ندارم که بتونم فالوش کنم” یعنی حس میکنی از دایرهی ارتباطیش بیرونی، یا اون جایی که دلت میخواد، نیستی.
۳. مشکل قلبی و دعوا کردنش: این بخش خیلی عمیقه… مشکل قلبی هم میتونه استعاره از درد عاطفیت باشه، هم نشونهی دل نگرانی واقعی. وقتی تو خواب، اون نگرانه و دعوات میکنه، نشونهی اینه که یه بخش از ذهنت هنوز دوست داره باور کنه اون نگرانته. یا شاید حتی امیدوار باشی اون به احساساتت اهمیت بده. این بخش خیلی گویاست، بهار… قلب، در خوابها نماد عشق و احساساته. اینکه مشکل قلبی داری یعنی قلبت زخمیه، درد داره، و به رسیدگی عمیق نیاز داره. اینکه این شخص در خواب دعوات میکنه که “مراقب نیستی” یعنی در ضمیرت فکر میکنی بخشی از این رنج رو خودت به دوش میکشی یا شاید از خودت بابت بعضی اتفاقات گله داری. اما اینکه انتهای خواب توی اتاق عمل بودی یعنی نیاز داری که بالاخره این درد رو درمان کنی و به هر شکلی که هست وارد مرحلهی ترمیم بشی.
۴. عکس گرفتن جمعی با استاد و اینکه تو مشغول عکس گرفتن از تختهای و انعکاس تصویر بچهها و استاد در تخته: اونا دنبال ثبت یک لحظهی دستهجمعی بودن، یعنی بیشتر درگیر ظاهر ماجرا و خاطره سازی بودن. این کارشون نشونهی پذیرش جمعی، رابطهی رسمی یا عمومی با اون آدمه، یه جور همراهی عمومی. تخته همون جاییه که آموزش و انتقال محتوا اتفاق میافته. اینکه تو به جای عکس یادگاری، دنبال ذخیره کردن “درس” و “آدرس” اون پیج بودی، یعنی برای تو ماجرا سطحی یا فقط یه خاطرهی ساده نیست؛ تو دنبال معنا، دنبال ارتباط عمیقتر، و مهمتر از همه دنبال راه ارتباطیای هستی که فراتر از یه عکس باشه. آدرس اون پیجهای آموزشی یعنی هنوز در درونت یه امیدی هست به “دنبال کردن”، به فهمیدن، به وصل دوباره حتی از مسیرهای غیرمستقیم. یه جور طلب ادامه پیدا کردن رابطهست، حتی اگر فقط در حد دونستن جایی که اون حضور داره باشه. در کل این بخش داره میگه: تو به رابطهتون صرفاً به چشم یه خاطره نگاه نمیکنی. تو دنبال پیوستنی دوبارهای، اونم نه از راه احساس صرف، بلکه با نوعی شناخت و پیگیری و توجه واقعی. این بخش از خوابت مثل یه زمزمهست از قلبت که داره میگه: “من دنبال دیده شدن نیستم؛ من دنبال رسیدنم.”
بهار جان… این خواب خیلی روشنه. میگه که هنوز توی دلت جا داره، هنوز دلت میخواد حتی با تندی و سختگیری، بهت توجه کنه. ولی هم زمان حس ناتوانی هم همراهشه چون راهی برای نزدیک شدن نمیبینی...